آیا از قطع رابطه پشیمان شدید و احساس میکنید خاتمه دادنش بیش از حد عجولانه بوده؟
دریابید که آیا جدا شدنتان اشتباه بوده و معشوق سابقتان سزاوار فرصتی دوباره هست، یا خیر؟
جدا شدن بسی دشوار است و همه به این امر واقف هستیم. چه پنج ماه از رابطه گذشته باشد چه پنج سال. دانستن اینکه قرار است به احساسات کسی ضربه بزنید که زمانی برایتان مهم بوده (و یا هنوز هم هست)، میتواند بسیار دشوار باشد. همچنین در اغلب اوقات، جداییها صرفاً سیاه یا سفید نخواهند بود. گاهی شما از جدا شدن پشیمان میشوید و نمیتوانید تشخیص دهید که کار درست را انجام دادهاید یا غلط!
مهم نیست چند ماه با هم بوده باشید، احتمال اینکه از جدا شدن افسوس بخورید همیشه وجود دارد. هرچه باشد، شما خیلی چیزها را در کنار این شخص تجربه کردید و جدا شدن به هیچ منوالی آسان نخواهد بود. در واقع، قطع نمودن رابطه با هر کسی، خیلی هم جرئت و شهامت میخواهد.
مراحل اولیهی اندوهتان میتوانند چالشبرانگیز باشند. این امر گاهی سردرگمکننده نیز میشود چون نمیتوانیم تشخیص دهیم که این درد محسوس، تنها ناشی از تنگ شدن دلمان برای کسیست که بخش بزرگی از زندگیمان بوده، یا دال بر آن است که اشتباهی احمقانه و فاجعهوار مرتکب شدیم!
اگر با ترک نمودن چیزی که قابل تصحیح بوده، بدترین اشتباه عمرمان را مرتکب شده باشیم چه؟
و به همین دلایل است که حس “ندامت”، اینچنین قدرتمند تلقی میشود.
چرا از جدا شدن پشیمان میشویم؟
ما از جدایی پشیمان میشویم زیرا همیشه این احتمال وجود دارد که تصمیم غلط را اتخاذ کرده باشیم. البته شرایطی هستند که بر مبنای آنان، جدایی تنها تصمیم منطقی موجود است. بطور نمونه، روابط آسیبزا و زیانبار، یا زمانی که میفهمید آن شخص اصلاً مناسب شما نیست.
اما اگر بدون آگاهی بر این امر که احتمال درست کردن اوضاع وجود دارد، اقدام به جدایی کنید چه؟ اگر مشکلتان بیشتر از عدم سازگاری، ناشی از عدم تلاش برای بهبود اوضاع بوده باشد چطور؟ در این زمان است که از جدایی پشیمان خواهید شد.
زمانی که ذهنتان از فکر به پرسشِ “چه میشد اگر…؟” دست برنمیدارد، خواهید دریافت که این حس، ندامت است و نه عزایی بر سر از دست دادن آن شخص.
سؤالاتی قبیل اینکه چه میشد اگر سختتر تلاش میکردید؟ اگر شانسی واقعی وجود داشت چطور؟ اگر بیش از حد زود تسلیم شده باشید چطور؟ متأسفانه یکی از عوارض پس از جدایی، سردرگمی و پشیمانی از قطع رابطه است!
آیا از جدا شدن پشیمان هستید یا تنها دلتان برایش تنگ شده؟
شناسایی تفاوت میان این دو حس میتواند دشوار باشد.
شانس زیادی وجود دارد که جدایی سبب احساس تنهایی و در نتیجه بازگشتتان به آغوش معشوق سابقتان شود. اما در عین حال، این امکان نیز وجود دارد که رابطهی گذشته را به خیالتان بسپارید، تمام دردی که متحمل شدید را فراموش کنید و تصمیم بگیرید تلاشی دیگر به کار ببرید.
اگر مطمئن نیستید که واقعاً از جدایی پشیمان شدهاید یا اینکه این تنها دورهای گذراست، کافیست به نشانههای زیر بنگرید. ممکن است کمی عجله بخرج داده باشید و شاید هم اصلاً نباید این شخص را به همین راحتی رها میکردید. به هر صورت، پاسختان را به این سؤال بزرگ در خواهید یافت که:
آیا مرتکب اشتباه شدید و اکنون از برهم زدن رابطه پشیمانید، یا حس تنهایی ذهنتان را دچار ابهام کرده؟
1. بطور مداوم به ایشان فکر میکنید
البته، در آن روزهای نخست جدایی، ذهن ما عملاً از احساسات گوناگون اشباع شده است. درمورد کوچکترین جزئیاتی که در رابطه به خوبی پیش نرفتند وسواس بخرج میدهیم و مکرراً لحظهی جدایی را در ذهنمان مرور میکنیم.
این کاملاً عادیست. اگر هفتهها و ماهها نیز بگذرند، باز هم در هر لحظهی بیدار شدن، با فکر آنان از خواب برمیخیزید و آنگاه ممکن است واقعاً دلتان بازگشتشان را طلب کند. اگر تقریباً تمام راههای موجود برای کنار آمدن با جدایی را به کار گرفته باشید و هنوز هم نتوانید از تفکر به آنان دست بکشید، ممکن است از قطع رابطه با آنان، پشیمان شده باشید.
البته، این حرف بنا بر این فرض است که تفکراتتان درمورد آنان غالباً مثبت باشند، تا احساساتی از روی غضب و انزجار!
اگر معشوق سابقتان تمام ساعات شبانه روز به شکلی مثبت و عاشقانه ذهنتان را اشغال میکند، پس این حس پشیمانی است؛ نه اندوه.
2. هیچیک از افرادی که ملاقات میکنید حتی ذرهای به پایشان نمیرسند
اینکه سرانجام برای گذر از رابطهی قبلی احساس آمادگی کنید و به عرصهی دوستیابی بازگردید، میتواند برای برخی بیشتر از دیگری به طول انجامد. هرچند اگر برای بازگشت به محیط بیرون آمادهاید اما بهنظر نمیآید در آشنایی با شخصی که حتی ذرهای علاقهتان را برانگیزد، توفیقی حاصل نموده باشید، پس احساستان نسبت به آن معشوق سابق، همچنان پابرجاست.
همدم سابق شما، همچنان در ذهن (و قلبتان) حضور دارد و این بدین دلیل است که از روی پشیمانی زیاد نسبت به جدایی، احساس میکنید تصمیم نادرست را گرفتید. اگر هر بار، تصور بودن با شخص دیگری به شما حس اکتفا کردن به رتبهی دوم را میدهد، شاید زمان آن رسیده که درمورد این جدایی تجدیدنظر کنید!
واقعاً اگر باور دارید هرگز کسی به پای معشوق سابقتان نخواهد رسید، دیگر نشانهای واضحتر میخواهید که بگوید همچنان به او تمایل دارید؟
3. بدون آنان، گویا تنها نیمی از آنچه هستید که بودید
ما در زندگیمان گاه با افرادی روبرو میشویم که ما را عمیقتر از آنچه تصور میکنیم، تحتتأثیر قرار میدهند. این افراد ما را تغییر میدهند، به ما الهام میبخشند، باعث میشوند بخواهیم بهترین نمونهی ممکن خود باشیم و بدین ترتیب آنچنان در زندگیمان نقش میبندند که نمیدانیم چگونه بدون آنان زندگی کنیم.
اگر این شما را به یاد خودتان و رابطهی سابقتان میاندازد، پس تصور یافتن مجدد چنین ارتباطی میتواند بسیار دشوار باشد و شما بدون آنان کاملاً احساس سرگشتگی میکنید. حتی اگر چند ماه پیش با ایشان بهم زده باشید، همچنان حس میکنید قطعهای از وجودتان سر جایش نیست. آنان به شما حس کاشانه و خاستگاه را میدادند و نبودشان در زندگیتان به منزلهی مفقود شدن بخشی از آن است.
یادتان باشد که میان حس مذکور و این امر که تنها از روی آسودگی، آشنایی و راحتی به کسی بازگردید، تفاوتی وجود دارد. اگر چنین کنید، مجدداً گرفتار همان الگوهای نارضایتی قبلی خواهید شد.
هرچند، اگر احساس میکنید معشوق سابقتان مکمل شماست و این حس کماکان باقیست، آنگاه شاید رابطهی خاصی میان شما دونفر نهفته باشد. چیزی که بیش از هرچیز، ارزش جنگیدن دارد.
4. هنوز هم بهترین سکستان، با او بوده
بسیارخب، سکس همه چیز نیست، اما روابطی که در آنان بهترین سکس تمام عمرتان را تجربه میکنید، اغلب روابطی هستند که بیشترین سازگاری و تمایل میان شرکای جنسی را دارند. زوجهایی که برای مدتی طولانی با هم بودهاند، آنچه طرف مقابل میپسندد را خواهند شناخت و میدانند که دقیقاً چگونه حرکات مورد پسندشان را اجرا کنند.
البته، این امر ضروریست که به شرکای جنسی جدیدتان نیز برای شناخت شما در رختخواب زمان کافی بدهید.
اما اگر با افراد دیگری نیز آمیزش داشتهاید و همچنان هیچچیز به پای سازگاری جنسی و شهوت مشترک شما و معشوق سابقتان نمیرسد، جای تعجب ندارد که از جدایی پشیمان باشید! بهرحال، مگر چقدر پیش میآید گذرتان به کسی بخورد که درکنار دیگر جوانب، با شما سازگاری جنسی نیز داشته است؟
5. همچنان تمام مدت بر یکدیگر تکیه میکنید
آیا میدانید که در صورت نیاز به آنان، آب هم دستشان باشد زمین میگذارند و به یاریتان میشتابند؟ چه لباسهای تازهای را که خریدید برایتان از پلهها تا بالا حمل کنند، چه پس از روزی پرفشار بر سر کار، برایتان شانهای بهر گریستن مهیا سازند.
اگر معشوق سابقتان همچنان به گونهای در یاریتان حضور داشته باشد که هیچکس دیگری ندارد، احتمالاً برایتان سؤال میشود که ممکن است با خاتمه دادن به رابطهیتان، عجولانه رفتار کرده باشید. اگر جفتتان همچنان بر یکدیگر تکیه میکنید، پس صادقانه تعحبی ندارد که از جدایی پشیمان باشید.
قلب شما همچنان برای آنان فریاد سر میدهد و شما نیز بهاقرار، آنان را در زندگیتان نیاز دارید؛ چه بخواهید، چه نه.
6. همچنان هرکاری برای هم انجام میدهید
این مثالی نمایشگونه است، اما اگر فرضاً معشوق سابقتان با شما تماس بگیرد و بگوید مجبور به ترک کشور شده است و نیاز دارد شما نیز همراهیاش کنید، آیا با او خواهید رفت؟ اگر در موقعیتی خطیر گرفتار شده باشند، به یاری ایشان میشتابید؟ آیا حاضرید آخرین قران از پول دنیا را نیز به آنان ببخشید؟ اگر پاسختان “بله” باشد، جواب سؤالِ “آیا از جدایی پشیمان هستم؟” را نیز دادهاید!
اگر میدانید که در کمال حقیقت، حمایتشان میکنید و درکنارشان میمانید، ممکن است در قبال فراق خود از ایشان تصمیم نادرست را اخذ نموده باشید! شما حاضرید هرچیز و همهچیز را کنار بگذارید و با او باشید! اگر شرایط ایجاب کند، حتی ثانیهای شک نمیکنید که حاضرید هر کاری برایشان انجام دهید.
7. با آنان از همیشه شادتر بودید
از زمان جدایی، آن حس همیشگی را نسبت به خود ندارید. میدانید زمانی که با هم بودید زندگیتان در بهترین حالت خود قرار داشت. حتی وقتی با فرد جدیدی ملاقات میکنید، گویا نمیتوانند به اندازهی زمانی که در کنار معشوق سابقتان بودید، خوشحالتان کنند. خوشحالی، بسیار حائز اهمیت است؛ در واقع، نسبت به هر امر دیگری برتری دارد. اگر نسبت به کسی چنین حسی دارید، شاید بخواهید برای بازگرداندنشان تلاش کنید!
ممکن است با جدا شدن از شخصی که شما را خالصانه شاد مینمود، تصمیم غلطی برگزیده باشید. اگر هیچ فرد دیگری شما را به آن اندازه خوشحال نکرده (و امتحان هم کردید)، پس احتمالاً برای جلوگیری از پشیمانی مضاعف، باید اقدامی انجام دهید.
8. از این وحشت میکنید که دیگر دیر شده و راهی برای تغییر گذشته نیست
چنانچه مدام در دلتان پریشانی و درهمتنیدگی عجیبی احساس میکنید، بدین دلیل است که در اعماق وجودتان از این حقیقت آگاهید که او را پس میخواهید و این راه قلبتان برای گفتن آن است که اشتباه کردید.
از جدایی پشیمانید و میدانید کسی جز خودتان قابل سرزنش نیست. هرچه باشد، شما بودید که تصمیم گرفتید به مسائل پایان دهید و راهتان را پیش بگیرید، نه آنان. پس اگر آن حس وحشت و اضطراب را در قلب و دل خود احساس میکنید، این قطعاً ندامت است که حس کردید و نه اندوه.
9. دلتان حتی برای قسمتهای بد رابطه نیز تنگ میشود
آیا میدانید لحظهای که به معنای واقعی احساس ندامت میکنید چه زمانیست؟ همان موقعی است که برای قسمتهای بد رابطه نیز به اندازهی قسمتهای خوبش دلتان تنگ میشود. چنانچه متوجه شوید که دلتان برای همهچیزشان تنگ شده و نه تنها اوقات خوش و یا آنچه برایتان انجام دادند، بلکه تک تک جوانبشان، در این صورت، ممکن است زمان آن باشد که به رابطهی خود فرصتی دوباره بدهید.
شما از جدا شدن پشیمان هستید! در غیر اینصورت، اگر ندامتتان واقعی نبود چرا باید دلتان برای نقصها و ایراداتشان نیز تنگ میشد؟
10. انتظار فرصتی دیگر را میکشید
اگر تمام آنچه بدان فکر میکنید همین است که چطور کارها را درصورت وجود شانسی دیگر، به شیوهای متفاوت انجام دهید، پس شاید زمان آن است که درصورت امکان، اوضاع را التیام دهید و از نو شروع کنید! شما فقط یک بار زندگی میکنید، پس آیا میخواهید تا انتهای عمرتان، با افسوس و پشیمانی روزگار سر کنید؟
اگر از جدایی پشیمان هستید، پس آنچه انجام دادید برعکس کنید و به عقب بازگردید! چه دیر شده باشد چه نه، بهترین کار همین است که سعی کنید. شما به خودتان و آن شخص تلاشی دوباره مدیونید.
11. از دوست ماندن با آنان ابایی ندارید
این حقیقت که حاضرید با آنان دوست بمانید، خودش به رسایی گویای پشیمانی از جداییست. دلیل آنکه چرا توصیه نمیشود با معشوق سابقتان دوست بمانید، همین است که تنها درصورت پشیمانی از جدایی و داشتن احساس نسبت به آنان، مایل به چنین امری خواهید بود.
پس در این مورد، شما حاضرید با آنان دوست بمانید، زیرا از همه چیز پشیمان شدهاید و میخواهید به رابطهی خود فرصتی دوباره بدهید. دوست ماندن، به شما این اطمینان خاطر را میدهد که حتی در صورت پایان رابطه، آنان را به گونهای در زندگیتان خواهید داشت.
12. شما را تشویق میکنند تا انسان بهتری باشید
تشویقتان میکنند به شخص بهتری تبدیل شوید و چون هیچکس به اندازهی آنان بر زندگیتان چنین تأثیر مثبتی نداشت، اکنون افسوس میخورید.
آن شخص فردی بود که بهترین جنبهی وجودتان را نمایان میساخت، حتی وقتی به خود باور نداشتید. میدانید که وقتی ماهها از جدایی گذشته باشد و ایشان همچنان تنها کسی باشند که بتواند بهترین جنبههای شما را بروز دهد، آنگاه این حس، پشیمانی است و نه ناراحتی.
13. به قوّت باور دارید که دلیل جداییتان اصلاحپذیر است
وقتی با جدیت باور داشته باشید که میتوان دلیل اصلی جدایی را برطرف نمود، آنگاه میدانید که از بر هم زدن رابطه پشیمان شدهاید. کمکم به این باور میرسید که نباید بنا بر چنین دلیل احمقانهای از او جدا میشدید و مدام چنین تفکراتی در سر میپرورانید.
میدانید که اگر تنها کمی بیشتر تلاش میکردید و فوراً به جدایی روی نمیآوردید، مشکلی که بر سرش جدا شدید، قابل ترمیم و رسیدگی بود.
14. همچنان خاطرات و متعلقات آنان را نگه میدارید
اگر ماهها پس از جدایی، همچنان متعلقات و یادگاریهایشان را رها نکردهاید، میتوانید ندامت را به وضوح در خود مشاهده کنید. چه یک نامه باشد که هنوز دور نیانداخته و از معرض دید پنهان ننمودهاید، چه پیراهنشان، هودی محبوبشان یا هرچیز دیگری که شما را به یاد آنان میاندازد.
خودتان میدانید دلیل این رفتار آن است که این یادگاری، به منزلهی واپسین خاطره و احساس به جا مانده از آنان در نزد شماست. شما خواهان بازگشتشان هستید و این خاطراتی که به پاس میدارید، تنها چیزیست که از آنان برایتان باقی مانده.
15. صدای عمل، رساتر از سخن است
صد البته همین که اعمالتان نشاندهندهی این امر باشند، از پشیمانی خود نسبت به جدایی آگاه خواهید شد. بطور مثال، شاید همچنان تمام مدت با ایشان در ارتباط باشید، یا اینکه تلاش کنید برای خوبی آنان تغییری ایجاد کنید.
اما هرآنچه انجام میدهید، به وضوح از اعمالتان نمایان است. هرچه باشد، عمل از حرف، ندای بلندتری دارد و شما بطور ناخودآگاه تمام مدت برای بازپسگیری آنان تلاش میکنید!
پس آیا از جدایی پشیمان هستید؟
تفاوت زیادی میان پشیمان شدن و صرفاً دلتنگ آنان بودن وجود دارد. اگر مورد دوم باشد، زمان سپری خواهد شد و افکار و عواطفتان نسبت به آنان نیز سرانجام محو خواهند گشت. اما اگر ندامتی مشهود وجود داشته باشد، حتی پس از گذر ماهها، احساستان نسبت به آنان، هرگز به معنای واقعی از میان نخواهد رفت. بلکه بر سرجایش میماند و در دلتان پرسه میزند.
پشیمان شدن از یک جدایی میتواند حس ناگواری داشته باشد. اگر این علائم را شناسایی میکنید، زمان آن است که مشغول به تلاش شوید و دلشان را مجدداً بدست آورید.
امتحانش که ضرری ندارد، مگر نه؟ اصلاً از کجا معلوم، شاید او نیز فقط در انتظار همین است که خودتان حرکتی بزنید!